پخش کالا به مفهوم صنعتی آن در ایران، سابقهای کمی بیش از نیم قرن دارد. در مقایسه با سایر کشورها، میتوان گفت ما هنوز در ابتدای راه هستیم. در حالی که صنعت پخش کالا در دنیا در حال ورود به استفاده از تکنولوژی اینترنت اشیاء و هوش مصنوعی است، این صنعت در کشور ما همچنان در مرحله بلوغ خود به سر میبرد. بسیاری از بخشهای این صنعت همچنان به صورت سنتی اداره میشود. این روشها باعث افزایش هزینههای اجرای و در پی آن افزایش قیمت تمام شده میشود.
با توجه به توان اشتغال بالای این صنعت، در اواخر دهه هشتاد شمسی، مدرن سازی نظام توزیع کالا در دستور کار مدیران دولت وقت قرار گرفت که متاسفانه همچنان به نتایج مطلوبی نرسیده است.. از این رو صنعت پخش کالا در ایران با ساختار قدیمی و سنتی همچنان به کار خود ادامه میدهد. ساختاری که موجب افزایش هزینه و استهلاک در این صنعت شده است. علیرغم تغییرات ناشی از رشد تکنولوژی، هنوز فاصله نظام توزیع در ایران با دنیا زیاد است. در این مقاله قصد داریم مشکلات ریشه ای صنعت توزیع کالا را تشریح نمائیم.
نگاه واسطهای به صنعت پخش کالا
ریشه اصلی مشکلات صنعت توزیع و پخش کالا در ایران به زاویه نگاه فعالان اقتصادی در زنجیره تامین بر میگردد. بسیاری بر این باورند که شرکت پخش کالا یک واسطه بین تولید کننده و مصرف کننده است که باعث افزایش هزینه نهایی کالا میشود. این نوع نگاه معمولا توسط افرادی عنوان میشود که هنوز مشکلات فروش محصول خود را به درستی درک نکردهاند. تولیدکنندگان خرد در ابتدای ورود به بازار، نگاهی صرفا تولیدی به کسب و کار دارند و تصور میکنند بدون شرکت توزیع کالا میتوانند کالای خود را در بازار به فروش برسانند. در حالیکه معمولا فعالان صنعت پخش در هر دو سمت زنجیره تامین سابقه فعالیت دارند. شناخت چالشهای تولید و تسلط بر مدیریت فروش یکی از مشخص ترین شاخصههای مدیران شرکتهای پخش کالاست. لیکن به دلیلی که ذکر شد، این مدیران، عمده انرژی مجموعه خود را بر توجیه این موارد صرف میکنند و توان به روز رسانی و تطبیق با متدهای جدید این صنعت را از دست میدهند.
هزینه بالا و سود کم صنعت توزیع
تدوین استراتژی قیمتگذاری توسط دولت و عدم لحاظ هزینه های سنگین راهاندازی شرکت توزیع کالا نیز یکی دیگر از دلایل عدم رشد صنعت پخش کالا در کشور است. تعیین دستوری کارمزد شرکتهای پخش باعث کم شدن انگیزه سرمایهگذاران برای ورود به این صنعت و توسعه آن است. راه حل اصلی، لحاظ هزینههای شرکت توزیع درهزینه کالاست. صنعت پخش کالا، برعکس واحدهای تولیدی که بر ماشینآلات و مواد اولیه متکی هستند، این منابع انسانی است که در ردیف اول هزینه ها قرار میگیرد. در صنعت پخش، این منابع انسانی است که صنعت را میچرخاند. بنابراین هزینههایی که این صنعت به دوش میکشد بسیار بالاتر از واحدهای تولیدی است. شاید بتوان به جرات، سود خالص 1.5 درصدی از سود ۱۰ درصد تعلق گرفته به شرکت توزیع را متصور شد. و مابقی صرف هزینههای جاری میشود.
شبکههای متنوع توزیع محلی
درحال حاضر 110 شرکت پخش سراسری در کشور فعالیت میکنند. این درحالی است که نزدیک به 700 شرکت پخش کوچک استانی نیز در این صنعت مشغول به فعالیت هستند. به نظر میآید عدم وجود نظام جامع توزیع کالا در کشور باعث شده است، بسیاری از فعالان این صنعت، با درک این موضوع، فراتر از مجوزهای موجود کار کنند. این امر باعث هرج و مرج در صنعت پخش کالا شده است. این نابسامانی نیز یک نتیجه بیشتر ندارد و آن رقابت ناسالم است. رقابتی که باعث اثر نامطلوب بر کل سیستم توزیع میشود.
مشکلات زنجیره تامین
مشکلات ناشی از تحریمهای بینالمللی، صنعت توزیع کالا را همچون سایر بخشهای اقتصادی کشور تحت تاثیر قرار داده است. بی شک مشکلاتی که در پی این تحریم ها بر بدنه زنجیره تامین، از تولیدکننده تا خردهفروشی را متاثر نموده است، صنعت توزیع را نیز بی بهره نگذاشته است. با این معضلات، آیا انتظار از مدیران شرکتهای پخش مبنی بر طراحی پلنهای توسعهای، بیراه به نظر نمیرسد؟
تمرکز بر بخشی از پتانسیلهای صنعت پخش کالا
علیرغم وجود پتانسیلهای زیاد در بخشهای مختلف توزیع کالا، تمرکز بیش از 80 درصد شرکتهای پخش کالا، بر مواد غذایی و دارو است. در حالی که به نظر میرسد بسیار از بخشهای دیگر این صنعت، توان اشتغالزایی و کسب سود و از همه مهمتر یارای به روز رسانی با متدهای جهانی را دارا هستند.